ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
فرهاد می خواست در تابستان برود و در تابستان هم خفت .
مطمئن بود که دوباره پاییز را نخواهد دید و گرنه نمی خواند “بر شنهای تابستان زندگی را بدرود خواهم گفت“.می گفت از مرگ نمی هراسم بارها بس بسیار با او روبرو شده ام.سالها بود که انتظارش را می کشید .می گفت من یک قوری شکسته صد بار بند زده شده ام . می گفت سلیمانم.پیکرم بر عصایم لمیده و تا موریانه عصا را از بین نبرد هیچ کس باور نمی کند که سالهاست مرده ام.می گفت فرهاد سالهاست که مرده و معشوق هاش است که در ظاهر فرهاد می خواند و می نوازد.راستی معشوقه اش چه می کند؟از امروز چگونه می تواند زیر سقفی که صدای خسته معشوقش آن را معنی می کرد زندگی کند؟
راستی چه کسی به خود این اجازه را خواهد داد که کلاویه های سازش را بفشارد؟چه کسی می تواند جا پای او بگذارد؟چند سال یا چند قرن دیگر فرهادی دیگر متولد خواهد شد؟دیگر چه کسی پیدا می شود که در آوازش از محمد(ص) دادخواهی و مردمش را بیدار کند و سکوت دیرینه اش را با “مرغ سحر“ بشکند؟
فرهاد دیگری زاده می شود که وقتی از “دخت شرمگین امید،ایران“ می خواند چشمانش خیس شود؟چه کسی زاده خواهد شد که وطنش را به هیچ نفروشد و آرزو کند که “ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشه ها می شد با خود ببرد هر کجا که خواست“؟نه هیچ کس،هیچ کس جای او را نخواهد گرفت.او نمرده است مگر زندگی هنرمند در اثرش معنی نمی شود؟ پس او می ماند.تا روزی که جمعه باشد او زنده است.گنجشگک اشی مشی پرواز می کند،نمی میرد.( اشکان خواجه نوری - روزنامه حیات نو )
فرهاد ۲۹ دی ۱۳۲۲ در تهران متولد شد. پدرش رضا مهراد، کاردار ایران در کشورهای عربی بود. پس از انتشار آلبوم «برف»، فرهاد درصدد تهیه آلبومی با نام «آمین» بود که ترانههایی از کشورها و زبانهای مختلف را در بر میگرفت. اما از مهرماه ۱۳۷۹ بیماری او جدی شد. فرهاد به بیماری هپاتیت سی مبتلا بود و در نتیجهٔ عوارض کبدی ناشی از آن در خرداد ۱۳۸۱ برای درمان به لیل در فرانسه رفت و در ۹ شهریورهمان سال پس از مدتی اغما در بیمارستان، در سن ۵۹ سالگی درگذشت و در ۱۳ شهریور در گورستان تیه در پاریس دفن شد. ( دایره المعارف ویکی پدیا)
شعر: زندگی را بدرود خواهم گفت
شاعر: فریدون رهنما
خواننده: زنده یاد فرهاد
گرم و زنده بر شنهای تابستان
زندگی را بدرود خواهم گفت
گرم و زنده بر شنهای تابستان
زندگی را بدرود خواهم گفت
تا قاصد میلیونها لبخند گردم .
تابستان مرا در بر خواهد گرفت
و دریا دلش را خواهد گشود
تا قاصد میلیونها لبخند گردم .
تابستان مرا در بر خواهد گرفت
و دریا دلش را خواهد گشود
زمان در من خواهد مرد
و من بر زمان خواهم خفت
زمان در من خواهد مرد
و من بر زمان خواهم خفت
زمان در من خواهد مرد
و من بر زمان خواهم خفت
آه.
زمان در من خواهد مرد
و من بر زمان خواهم خفت
سلام وبلاگ پر باری دارید خیلی لذت بردم تمایل به تبادل لینک و بنر دارید ؟
منتظر خبرتون هستم به امید دیدار شما در کلبه کوچک من و نازنین
راستی اگه زحمتی نیست روی تبلیغاتم هم یه نیم کیلیکی بندازید ممنون میشم
www.date4love.blogsky.com
در صورت امکان به وبسایت خبری «کانون وحدت دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز» پیوند دهید.
با تشکر، آدرس وبسایت:
http://www.kanoonevahdat.ir
salam agha mojtaba khoobi?shenakhti?khastam ye pishnahad bedam age khasti mitooni nazarish inja.sheresh ghashang bood vali ehsas mikonam webloget az hadafesh door shode.midooni manzoram chie?khode sher ham be andazeye khode shaer ahamiat dare.midoonamke midooni.vali khastam nazar bedam.narahat ke nashodi agha ....montazere sheraye ghashangike mizari mimoonam.felan bye.movafagh bashii
روحش شاد و یادو خاطره اش زنده
یه شب مهتاب
ماه میاد تو خواب
من رو می بره
از توی زندون
مثل شب پره با خودش بیرون
می بره اون که شب سیاه
تادم سحر شهیدای شهر
با فانوس خون
....
...
دوست عزیز موفق باشید
به نام خدا
تنها صداست که میماند
استاد فرهاد مهراد و استاد فریدون فروغی دو خواننده ی میهن پرست دو خواننده ی که شعر هایشان به ابتذال کشیده نشد
روحشان شاد و یادشان گرامی
سلام...فقط فرهاد حتما به من سر بزن...