ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
شعر: آوار
شاعر: شهیار قنبری
خواننده: شادروان فرهاد مهراد
تو هم با من نبودی،یار!
مثل من با من
و حتی مثل تن با من!
تو هم با من نبودی،
آنکه می پنداشتم
باید هوا باشد!
و یا حتی
گمان می کردم این تو،
باید از خیل خبر چینان جدا باشد
تو هم با من نبودی!
تو هم با من نبودی!
آنکه ذات درد را،
باید صدا باشد!
و یا با من،
چنان همسفره شب،
باید از جنس من و عشق و خدا باشد
تو هم مومن نبودی،
بر گلیم ما
و حتی،
در حریم ما...
ساده دل بودم
که می پنداشتم،
دستان نا اهل تو باید،
مثل هر عاشق رها باشد
تو هم با من نبودی
تو هم با من نبودی!
یار!
ای آوار!
ای سیل مصیبت بار!
به نام خدا
محرم ماه خون بر شمشیر...
دو دیده اشک باران است ، محرم
ز سوگ جمله یاران است ، محرم
جهان می بارد ، اشک داغ یاران
ز ظلم نابکاران است ، محرم
ز رقص تیر و نیزه جنگ و میدان
نظر بر تیغ برّان است ، محرم
نه رحمی باشد آنجا از یزیدان
عدو را سینه حیران است ، محرم
شکوه و بس عزاداری ، نمایان
به ماتم نوحه خوانان است ، محرم
جوان و پیر و کودک سینه ، عاشق
جهان را جمله نالان است ، محرم
حسین(ع) و جمله یاران شهیدش
محرم راه آنان است ، محرم
هدف بر آن گلوی ناز اصغر
کمان بر چله لرزان است ، محرم
به اشک زینب از نعش برادر
به زخم سم و پالان است ، محرم
گلو بس تشنه از شط فرات است
به راهی ، ساقی ، جانان است ، محرم
عمویی ، تشنه و با مشک آبش
اسیر ، بر تیر و پیکان است ، محرم
ز قدرت زور و بازوی ، ابوالفضل
مروّت تا دم جان است ، محرم
دو طفل مسلم از درد شکنجه
به بندی ، آهی ، پنهان است ، محرم
به زخم و نام قاسم تازه داماد
به عقدش ، حجله باران است ، محرم
تن خونین ، به آن خار مغیلان
به صحنه دیده سوزان است ، محرم
شهادت گشته کامل با محرم
به رمز و ریشه شاهان است ، محرم
نویسد ‹ طاهری› از ماه هجران
سخن در شعر فراوان است ، محرم
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)
دیگر وبلاگم http://www.harikandeh.blogsky.com
این شعر محشره
ممنون