ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
شاعر: احمد شاملو
شعر: با چشم ها
با چشمها
ز حیرت این صبح نابهجایخشکیده
بر دریچهی خورشید چارتاق
بر تارک سپیدهی این روز پابه زای،
دستان بستهام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب.
فریاد برکشیدم:
اینک
چراغ معجزه
مردم
تشخیصِ نیمشب
را از فجر
درچشمهای کوردلیتان
سویی به جای اگر
ماندهست آنقدر،
تا از کیسه
تان نرفته تماشا کنید خوب
در آسمان شب
پرواز آفتاب را
با گوشهای
ناشنوایتان
این طُرفه بشنوید:
در نیم پردهی
شب
آواز آفتاب را
دیدیم
گفتند: خلق نیمی
پرواز روشناش را.آری
نیمی به
شادی از دل
فریاد برکشیدند:با گوش جان شنیدیم ، آواز روشنش را
باری
من با دهان حیرت گفتم :
ای یاوه
یاوه
یاوه
خلایق !
مستید و
منگ؟!!
یا به تظاهر تزویر میکنید؟
از شب هنوز
مانده دو دانگی.
ور تائبید و پاک و مسلمان
نماز را
از چاوشان نیامده بانگی !
هر
گاوگندچاله دهانی
آتشفشان روشن خشمی شد :
این غول بین
که روشنیِ آفتاب را
از ما دلیل میطلبد.
توفان خندهها...
خورشید
را گذاشته،
میخواهد
با اتکا به ساعت شماطه دار خویش
بیچاره خلق را متقاعد کند
که شب
از نیمه نیز بر نگذشته است
توفانِ خندهها...
من
درد در رگانم
حسرت در استخوانم
چیزی نظیر آتش در جانم پیچید.
سرتاسر
وجود مرا
گویی
چیزی بهم فشرد
تا قطرهای
به تفته گی خورشید
جوشید از دو چشمم.
از تلخی تمامی دریاها
در اشکِ ناتوانیِ خود ساغری زدم.
آنان به
آفتاب شیفته بودند
زیرا که آفتاب
تنهاترین حقیقتشان بود
احساسِ واقعیتشان بود.
با نور و گرمیاش
مفهوم بی ریای رفاقت بود
با تابناکیاش
مفهومِ بیفریب صداقت بود.
ای کاش
میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بیدریغ باشند
در دردها و شادی هاشان
حتی
با نان خشکشان
و
کاردهایشان را
جز از برای ِ قسمت کردن
بیرون نیاورند
افسوس
آفتاب مفهوم بیدریغِ عدالت بود و
آنان به
عدل شیفته بودند و
اکنون
با آفتاب گونه ای
آنان را
اینگونه دل فریفته بودند !!
ای کاش
میتوانستم
خون رگان خود را
من
قطره
قطره
قطره
بگریم
تا باورم کنند.
ای کاش
میتوانستم
یک لحظه میتوانستم ای کاش
بر شانههای
خود بنشانم
این خلقِ بیشمار را،
گرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست
و باورم کنند.
ای کاش
میتوانستم!
سلام
پستت رو زمانی خوندم که یکروز قبلش انتخابات صوری مردم تایید شده بود.
بدجوری هوس خوندن این شعر شاملو رو کرده بودم و تو اینترنت دنبال متنش می گشتم و تو اولین نتایج جستجوی گوگل پیداش کردم
با اینکه فایل صوتی اش رو بارها شنیده بودم اما باید بگم نحوه نوشتن شماَ تفکیک متن انتخاب رنگ ها به من کمک کرد که بهتر مفهوم این شعر رو درک کنم
همین انگیزه ای شد برای نظر دادن و تشکر کردن
موفق باشید
سلام/
من این شعر بارها و بارها شنیدم اما درکش نکردم.
اما وقتی از استاد ادبیاتم جان کلام پرسیدم
فهمیدم که تنها تفکرات socialist احمد شاملو بوده.
یک جوش و خروش انقلابی عمیق بوده و بس
سلام دوست عزیز شنیدم شما و خیلی های دیگر دنبال شاعر شعر احمدک میگردند و متاسفانه خیلی ها این شعر را به اسم خودشان ثبت کرده اند لطفا به گوش همه برسانید شاعر این شعر اقای مهندس علی اصغر اصفهانی از کرمان هستند.
با اجازه از استاد
این غول بین نیست- این گول بین درسته-
مرسی از زحمت شما-
شعر به این واضحی رو دوستان واقعا میگن درک نکردیم
بـــــــــــــــه بـــــــــــــــه واقعا ک خعلی قشنگ بوووووووووود مـــــــــــــــــــــرســــــــــی
هرچیروکه بیشترازهمه میخوای3بارتکرارکن،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه9نفربرست آرزوت قبول میشه،باورنمیکردم واقعاقبول میشه اگرپاک کنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیکنه ساعتتونگاه کن،9دقیقه بعدیه اتفاق میفته که خوشحال میشی
خیلی خوب نوشتی. همین که زحمت رنگی نوشتن شعر زیبا رو کشیدی خیلی با ارزشه
سلام
یه غلط املایی دارید تو شعر
نوشتید
این غول بین
که روشنیِ آفتاب را
از ما دلیل میطلبد.
درستش اینه
این گول بین
که روشنیِ آفتاب را
از ما دلیل میطلبد.
در این شعر در قسمی نوشته اید :( این غول بین که روشنی آفتاب را از ما دلیل می طلبد )
این غول اشتباه است
این گول
گول به معنای احمق و نادان هست
با تشکر
آقا سلام
درود بر شما که با این سلیقه و دقت "رنگ گذاری" کرده اید و سعی تان ماجور...اما .
اما حیف که "کلمه ای کلیدی" را در شعر نادرست نقل شده
لطفا اصلاح بفرمائید :
این " گول" به معنای گنگ و خنگ و نادان ...
و نه " غول " !!!
ممنون
روزگارتان خوش
درود عزیز با ذوق تبریک بخاطر طبع نازکتان . وانتخاب این شعر زیبا و زیباتر کادر و رنگ صفحه ی وبلاگتان . اگر جسارت نباشه کلمه " این غول " را با این " گول بین که روشنی آفتاب .... جایگزین کنید لابد اشتباه تایپی پیش آمده . سپاس بیکران و دستمریزاد. ع خزلی
سلام مجتبی جان ممنون قشنگ نوشتی حتی از نوشته شما بهتر میشود شعر را خواند و البته خود استاد در کاست کاشفان فروتن شوکران خیلی قشنگ شعر خودش را خوانده . تنها یک چیز در اوایل شعر کلمه گول به معنای احمق همان گاگول خودمان را غول نوشتی که غلط است به هر حال ممنون از نوشته قشنگت داداش من
دوست عزیز این شعر فقط ازشاملوی بزرگه ونه هیچ علی اصغر و علی اکبری از اصفهان یا کرمان
باسپاس از همه ی شما