ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
این شعر برای انوایی که فرهاد گوش میدند آشناست. این شعر بسیار زیبا رو ترانه سرای معروف « شهیار قنبری» سروده و با صدای دلنشین فرهاد مهراد همراهی شده. اسم این اثر « نجوا» ست . اونایی که با صدای فرهاد آشنان این شعر تو ذهن خودشون با صدای فرهاد نجوا کنند
شعر : نجوا
شاعر : شهریار قنبری
خواننده : زنده یاد فرهاد مهراد
رُستنی ها کم نیست
من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و
تا روی زمین خم بودیم
گفتنی ها کم نیست
من و تو کم گفتیم
مثل هذیان دمِ مرگ؛ از آغاز
چنین درهم و برهم گفتیم
دیدنی ها کم نیست
من و تو کم دیدیم
بی سبب از پاییز
جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم
چیدنی ها کم نیست
من و تو کم چیدیم
وقت گل دادنِ عشق
روی دارِ قالی
بی سبب حتی ؛
پرتاب گلِ سرخی را ترسیدیم
خواندنیها کم نیست
من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شکلِ سرودن را در معبرِ باد
با دهانی بسته وا ماندیم
من و تو کم بودیم
من و تو امّا در میدانها
اینک، به اندازه ما می خوانیم
ما به اندازه ما می بینیم
ما به اندازه ما می چینیم
ما به اندازه ما می گوییم
من و تو کم نه؛
که باید شبِ بیرحم و گلِ مریم و بیداریِ شبنم باشیم
من و تو خم نه و درهم نه و کم نه و
که میباید با هم باشیم
من و تو حق داریم
در شبِ این جنبش
نبضِ آدم باشیم.
شهیار بزرگ مرد هنر ایران
خیلی عالیییییییییییییییییییییییه
سلام.درود به شرافتت دوست عزیز.خیلی خیلی از دیدن وبلاگت لذت بردم."فرهاد مهراد" یه گوشه عزیز و همیشگی از زندگی منه.متن رستنی ها کم نیست رو سرچ کردم تو گوگل که بر حسب اتفاق با وبلاگت آشنا و با دیدن لینکهات کلی کیفور شدم
فرهاد صدای زندگی بود . من تنها کنسرتش رو رفتم و لذت بردم. توی هتل شهر .
فرهاد یک بخش از زندگی من هم هست. واقعا با آهنگ هایش زندگی می کنم. خوش به حال شما آقای دبیر. آرزو می کردم که سن من هم قدری بود که می توانستم به کنسرت فرهاد بروم.
چه زیباست ...
تکرار نشدن و چه تلخ ...
این مرد سکوتش انقلابی بود حسرتم فهمش است
انسانم آرزوست...
درود بر فرهاد...
با تشکر از شهیار.
درود بر شما
سپاس از تلاشی که می کنید ...
خسته نباشید و
پاینده و پیروز
سلام
دوست عزیز لطفا اسم شهریار را اصلاح کن
شهیار نه شهریار